زندگی شخصی و فوتبال محمدرضا خلعتبری

ساخت وبلاگ

بی مقدمه به سراغ پرسش و پاسخ با محمدرضا خلعتبری می رویم. همراه ما باشید.

درس ات چطور بود؟

قبل از اینکه به صورت حرفه ای وارد فوتبال شوم درسم خوب بود. در یک رشته تجربه دیپلم گرفتم. بچه ها می گفتند که امتحان بدهم برای دکتر شدن ولی می گفتم مغز من کشش دکتر شدن ندارد نهایتا پرستار شوم.

محمدرضا خلعتبری ، زندگینامه محمدرضا خلعتبری ، مصاحبه با محمدرضا خلعتبری

*وضعیت خانوادگی ات چطور بود دوست داری صحبت کنی؟

بچه پولدار نبودیم ولی فقیر هم نبودیم. خدا را شکر دست مان به دهن ما می رسید.

*کمی از نحوه وارد شدنت به فوتبال خاطره بازی کن.

من در محل خیلی فوتبال بازی می کردم. آقایی بود که هنوز هم به او زنگ می زنم و دعایش می کنم. به نام آقای محمود سوتچی که باعث شد بروم جوانان شموشک نوشهر تست دهم. بعد آن آقای بهمن رضوانی مرا پسندید و بعد از آن هم مدیون اکبر میثاقیان هستم که به من کمک کرد. سال 82 اولین قراردادم با شموشک بستم 500 هزار تومان. همان سال محسن بنگر قرارداد 30 میلیون تومانی با تیم داشت. البته چون سال بعد سرباز می شدم 250 هزار تومان قراردادم را گرفتم. برای سربازی به ابومسلم رفتم. خوشبختانه فصل خوبی را آن سال پشت سر گذاشتم و وقتی با سردار ملاحی مدیرعامل وقت باشگاه ابومسلم صحبت کنم از من سوال کرد که چقدر می خواهی؟ من هم گفتم شما بزرگترید و هرچه بگویید. ایشان گفت 15 میلیون خوبه. من یک لحظه از خوشحالی شوکه شدم ولی چیزی نگفتم. خیلی سریع با زرنگی گفتم که هرچه شما بگویید. من حتی فکر نمی کردم که 500 هزار تومان هم به من بدهند. ملاحی هم از برخورد من خوشش آمد و فردا صبح 6 میلیون نقد به حسابم ریختند. خاطرم است که پول را به پدرم رساندم و چون آن موقع ماشین نداشت خواستم که پراید برای خودش بخرد. چون در آن سال با آن پول نمی توانستم خانه بخرم یا سرمایه گذاری کنم. خودم هم ماشین احتیاج نداشتم و خوابگاه بودم و ابومسلم آن سال خیلی نظم داشت و همه بچه ها باید در خوابگاه می ماندند.

*نگفتی 250 هزارتومانی که از شموشک گرفتی چه کردی؟

100 هزار تومان را به مادرم دادم. 150 هزار تومان به بانک گذاشتم که آن دفترچه حساب برایم یادگار مانده است.

*بعد از سربازی ات هم به سپاهان رفتی.

باشگاه ابومسلم دچار یکسری تحولات شد. آقای شفق مدیرعامل باشگاه شد و آقای خداداد عزیزی همه کاره تیم. همان جا آقای خداداد به من گفتم خلعتبری تو در پازل کاری من نیستی. اینجا بمونی به تو بازی نمی رسد. خدا شاهد است که همان جا در دلم گفتم که الکی نیست که خداداد یکی از بزرگان فوتبال شده چون خیلی صادقانه و محترمانه حرف دلش را در روی من گفت. آن سال ایشان اکبر مقدسی پور را برای ابومسلم در نظر گرفته بود که اگر خاطرتان باشد واقعا مقدسی پور در آن سال ها فوروارد خیلی خوبی بود. من هم از آقای خداداد تشکر کردم و رفتم. چند پیشنهاد بود که به خاطر آقای کربکندی تصمیم گرفتم ذوب آهن انتخاب کنم. هنوز هم با باشگاه شموشک قرارداد داشتم. 100 میلیون قرارداد با ذوب آهن بستم. برای گرفتن رضایتنامه ام 75 میلیون این مبلغ را به شموشک دادم. بابت این پرداخت خیلی خوشحال بودم چون در نوشهر آقای درویش که خدا رحمتش کند خیلی برای جوانان آن منطقه زحمت کشید و خرج کرد. 25 میلیون آن برای خودم ماند که بعد از مدتی آقای کربکندی از باشگاه خواست که قرارداد مرا افزایش دهند وکلا آن فصل 45 میلیون تومان به من رسید.

*پول هایت را خرج کردی یا سرمایه گذاری؟

من تمام مسائل مالی ام را از همان موقع به پدرم واگذار کردم و می دانستم که دوران فوتبال همیشگی نیست. چون پدرم خیلی از خودم تجربه بیشتری داشت و دارد همه دستمزدم را به ایشان می دهم و هرطور که ایشان صلاح بداند با خرید زمین، خانه و مغازه برای آینده من برنامه ریزی می کند. البته خیلی کوتاه به مسائل اشاره کردم. ولی این را باید بگویم که در همان سال ها برای رفتن به تمرین تیم شموشک روزی 60 کیلومتر را از تنکابن به نوشهر می رفتم و 60 کیلومتر هم بر می گشتم.

محمدرضا خلعتبری ، مصاحبه با محمدرضا خلعتبری ، عکس های محمدرضا خلعتبری

*یک سوال ویژه.

بفرمایید.

*در نوجوانی طرفدار کدام تیم بزرگ کشور بودی؟

بالاخره حال و هوای نوجوان با یک آدمی که به بلوغ می رسد متفاوت است اما در خانه ما مادرم و برادرم استقلالی هستند و خواهرم پرسپولیسی. حتی یادم است که وقتی با ابومسلم یا ذوب آهن به پرسپولیس گل زدم خواهرم از من ناراحت شده بود. وقتی هم که در پرسپولیس بودم مسعود برادرم استثنائا پرسپولیسی شده بود. پدرم هم طرفدار دو تیم رئال و بارسلوناست. خودش در جوانی فوتبالیست خوبی بوده که ادامه نداده و هر وقت به شمال می روم دوستان پدرم می گویند که در اوجت هم یک پای پدرت نمی شوی.

*کم کم وارد حال و هوای این فصل سپاهان شویم.

پارسال با کرانچار کارمان را خوب شروع کردیم. چند هفته بعد ایشان آمد و گفت مشکلاتی وجود دارد که به صلاح من نیست که در تیم باشم. من می روم اما می دانم این تیم موفق می شود و شما هم باید تمام تلاشتان را برای موفقیت سپاهان انجام دهید. بعد که آقای فرکی آمد. یادم است اعضای باشگاه می گفتند اگر سهمیه آسیایی بگیرد ما را راضی می کنید و کارتان خوب است. یعنی هیچ کس فکر نمی کرد بتوانیم قهرمان شویم اما خوشبختانه با حضور آقای فرکی این اتفاق افتاد. ایشان هم تیم را حفظ کرد و دو، سه تا بازیکن خوب به تیم اضافه کرد ولی وقتی لیگ پانزدهم شروع شد پادوانی و پریرا اجازه بازی پیدا نکردند. حاج صفی هم رفت، محرم را هم نداشتیم. این چهار نفر 40 درصد تیم بودند و در یک تیم اگر 40 درصد را نداشته باشید کار گره می خورد. بد هم نتیجه نمی گرفتیم ولی شرایط سخت شد و آقای فرکی هم از تیم رفت. به اینجا رسیدیم که آقای استیماچ آمد ولی بدشانسی دست از سر سپاهان برنداشت و این شرایط سخت که تا اینجا گریبان ما را رها نکرده است.

محمدرضا خلعتبری ، عکس های محمدرضا خلعتبری ، محمدرضا خلعتبری

در اخبار آمده که اراده ای از اول فصل وجود داشت که تو، هادی عقیلی و محرم نویدکیا را از سپاهان کنار بگذارند. این خبر را باور می کنی؟

بله. من هم این را شنیده ام که در یک جلسه یکی از اعضای هیات مدیره به آقای فرکی گفته که اگر شما هادی، محرم و خلعتبری را نخواهید ما می توانیم آنها را کنار بگذاریم ولی سرمربی تیم گفته من به اینها احتیاج دارم. هیچ وقت هم این مساله را از حاج حسین سوال نکردم. ولی از آنجا که اطمینان دارم که حسین فرکی تحت هیچ شرایطی دروغ نمی گوید اگر از او بپرسیم حقیقت را می گویند. من مربیان زیادی داشتم که شاگردشان بودم و دست شان را می بوسم ولی انسانی به خونسردی و داشتن انرژی مثبت مثل حسین فرکی ندیدم. معتقدم که خداوند به این مرد عزت خاصی داده است.

*قضیه اخراج هادی عقیلی چه بود؟

من واقعا چیزی نمی دانم. اگر هم بدانم نمی توانم بگویم. آقای استیماچ به عنوان سرمربی تیم گفت می خواهم عقیلی را کنار بگذارم. هادی هم که یک فوتبالیست حرفه ای است خیلی راحت این موضوع را قبول کرد.

*این اواخر هم که تو را بازی نمی دهد.

من بازیکن باشگاه سپاهان هستم. زمانی که در زمین باشم با تک تک سلول هایم برای موفقیت تیمم تلاش می کنم. به خود آقای استیماچ هم گفتم. صلاح بداند که من را روی سکو بگذارد می روم و روی سکو می نشینم و تیمم را تشویق می کنم. من به واسطه 9 سال زندگی در اصفهان دیگر یک اصفهانی هستم و مردم اصفهان مرا دوست دارند و من هم برایشان احترام قائلم.

*فکر می کنی سرنوشت سپاهان در پایان لیگ پانزدهم چه شود؟

ما تمام تلاشمان را می کنیم که در بازی های باقیمانده حداکثر امتیازات را بگیریم چون برای شان بازیکنان سپاهان مناسب نیست که تیم در بالا جدول نباشد. اوضاع فعلی سپاهان باعث سرافکندگی ما می شود وگرنه این تیم تحت هر شرایطی به عنوان یک قطب فوتبال ایران خواهد ماند.

 

*مدتی که با مارادونا کار کردی در امارات خاطره ای ناگفته ای داری؟

شاید آدم وقتی بخواهد یک چهره بزرگ را ببیند برایش روزهای اول جالب و جذاب باشد که آن را می بیند و بعد از مدتی دیدن چهره آن مرد بزرگ عادی شود اما من هر روز که مارادونا را می دیدم برایم جذاب بود. شاید برایتان جالب است که مارادونا هر روز که به تمرین می آمد با هر 24 بازیکن تیم روبوسی می کرد. به عنوان مثال یادم است که وقتی بازی ها را می بردیم از جیب شخصی به بچه ها پاداش می داد. بعد از یک بازی به ما 500 یورو پاداش داد. شرکت پوما به طور رایگان به مارادونا یک تی شرت و یک کفش می داد. ایشان هم قبل از بازی قرعه کشی می کرد و به بازیکنان تیم می داد.

در قرعه کشی برنده شدی؟

من کفش بردم اما برایم بزرگ است که در خانه نگه داشتم. روی پیراهن خودم هم از او امضا گرفتم که دارم. مارادونا این قدر بزرگ بود که فوتبالیست های معروف جای جای دنیا برای دیدنش می آمدند. مثلا فن پرسی زمانی که بازیکن آرسنال بود بر سر تمرین ما آمد و با مارادونا عکس گرفت. آگرو یا اینکه از آمریکا برای دیدنش می آمدند و می دانستند که سر تمرین ما می توانند او را ببیند. با من هم رابطه اش خوب بود. همیشه بعد از تمرین من و دو دستیارانش را نگه می داشت و با هم تنیس فوتبال بازی می کردیم. من و مارادونا در یک تیم و دستیارانش در تیم دیگر بود. به هر قیمتی می شد باید بازی را می برد. بارها می شد که به قیمت تقلب هم شده بود بازی را نمی باخت.

*بازیکن خارجی مورد علاقه ات؟

مسی. مارادونا هم به من می گفت که مسی عاشقش است و از مارادونا پیراهن امضاشده اش را گرفته است.

*چرا در بعضی از ورزشگاه های کشور علیه تو شعار می دهند؟

سر بازی با پرسپولیس از قبل یکسری برنامه ریزی کرده بودند. دچار سوءتفاهم شده بودند و بقیه تماشاگران هم تحریک شده بودند. فکر می کردند به خاطر پول از پرسپولیس رفتم. مدیریت وقت باشگاه پرسپولیس به من گفت که 560 میلیون طلبی که از زمان رویانیان داری را باید ببخشی. پول رضایتنامه ات را نداریم که به باشگاه عجمان بدهیم. با زبان بی زبانی مرا نمی خواستند. به سر تمرین رفتم و به علی دایی گفتم که به من این حرف ها را گفتند. دایی گفت مرا می خواهد. من هم گفتم که باشگاه نمی خواهد. البته تاکید می کنم که دلخوری از آقای رحیمی ندارم و آن موقع آقای سیاسی همه کاره باشگاه بود. یک بار هم در بازی استقلال علیه من شعار داده شد که آنجا من به خاطر سپاهان با حرفه ای گری کاری کردم که خسرو حیدری اخراج شود چون داور فرشید طالبی را اخراج کرده بود و چون ما ده نفره بودیم من هم دقیقه 50 کاری کردم که خسرو اخراج شود به همین دلیل هواداران استقلا از من ناراحت شدند و حق هم داشتند.

*چرا این قدر با دروازه بان ها رابطه خوب داری؟

برای بقیه هم سوال است که چرا اکثر دوستانم دروازه بان ها هستند. شاید بخاطر این است که قد و هیکلم اندازه آنهاست (با خنده) مهدی رحمتی یکی از صمیمی ترین دوستانم است که از نظر فنی نیاز به تعریف ندارد. شهاب گردان مثل برادرم است.

*قصد نداری به جرگه متاهلین اضافه شوی؟

با دخترعمه ام عقد کردیم و انشاالله به زودی تشکیل زندگی می دهیم.

و سوال پایانی.. محمدرضا یک دروغ سیزده بدر بگو.

کی روش سال 95 مهدی رحمتی را به تیم ملی دعوت می کند.

عکس کده...
ما را در سایت عکس کده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عکاس شهر axadeh بازدید : 313 تاريخ : پنجشنبه 9 ارديبهشت 1395 ساعت: 22:34

خبرنامه