مراجعه مجدد برای خواستگاری

ساخت وبلاگ
با سلام و عرض ادب خدمت شما
در ارتباط با مقوله ازدواج سوال داشتم ازحضورتون. راستش موضوع بنده یه مقدار پیچیده است، سال 94 که جهت دوره ارشد وارد دانشگاه شدم همون اوایل ترم با خانمی آشنا شدم که بسیار محترم و متشخص بودن. ما همشهری، هم استانی و همکلاسی نیستیم. از زمان دیدن ایشون تا زمان صحبت با ایشون 8 ماه گذشت و من طوری رفتار کردم که حتی ایشون و
دوستان نزدیکم هم متوجه موضوع نشدن( جو دانشگاه) و البته ایشون از این رفتار بنده بسیار استقبال کردن. آشنایی ما از طریق تلگرام بیشتر و بیشتر شد چون همشهری نیستیم امکان ملاقات حضوری نبود. البته من همون ابتدا موضوع رو با خانواده در میون گذاشتم و از ایشونم خواستم با خانواده شون صحبت کنن که مسئله رسمیت پیدا کنه. من شماره ایشون رو به مادرم دادم و ارتباط تلفنی ایشون با مادرم شروع شد و هنوزم هست. پاییز 95 علی رغم اینکه همه چیز خوب پیش میرفت ایشون فرمودن که شرایطمون بهم نمیخوره و جور نیستیم و ارتباط با من قطع شد!!! باور کنید شرایط ما بسیار بسیار شبیه هم هست با اطلاعاتی که بهم دادیم و آشنایی با خونواده ایشون. مادرم با ایشون صحبت کردن که ایشون گفته بودن من وضعیتم فعلا معلوم نیست به لحاظ کاری و درسی، تا اینکه نوروز 96 شب عید ایشون به من پیام دادن و تبریک و اینکه بیاد من بوده و منم تبریک گفتم و تشکر کردم و دوباره موضوع رو مطرح کردم و مادرم هم با ایشون تماس گرفت و موضوع رو پیش گرفت که ایشون فرموردن فعلا شرایط جور نیست باشه سر فرصت و دوباره همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه تابستون 96 دوباره ارتباط قطع شد و اینکه ما جور نیستیم. تو این مدت ما دانشگاه بودیم و بنا به خواسته دو طرف قرار شد مستقیما با هم صحبتی نداشته باشیم تا زمانی که اگر مسئله رسمی شد. متاسفانه خونواده ایشون(پدرو مادرشون) مدت زیادی از سال رو به جهت انجام امور کشاورزی در شهر دیگری هستن و همین باعث شد که تو این مدت ما نتونیم حضوری خدمتشون برسیم. تا اینکه شماره تلفن پدر ایشون رو پیدا کردم و به پدرم دادم که تماس بگیرن، تماس تلفنی بین پدرامون شروع شد و همه چیز خوب پیش رفت و قرار شد که ما اوایل بهمن 96 با خانواه به منزل ایشون بریم. قبلش دختر خانم به من پیام دادن که پای کسی دیگه ای از اقوام در میون هست که قراره به خواستگاری و من بیاد و مادرم در جریانه، بالاخره ما رفتیم و واقعا خونواده ایشون خیلی خیلی خوب پذیرای ما بودن. همونطوری که پیش بینی می کردیم خونواده ها خیلی زود با هم صمیمی شدن انگار که سالهای سال با هم آشنا هستن. خب خونواده هامون سنتی و فرهنگی هستن و حتی به لحاظ سنی در یک رده هستیم. تو کل جلسه هیچ بحثی از نفر سوم نبود و حتی دختر خانم هم در جلسه حضور داشتن و همه چیز خوب بود، نهایتا قول و قرار بین خونواده ها این شد که چند جلسه جهت آشنایی صورت بگیره و بعد هم ادامه ماجرا. از اون موقع قرار شد که خونواده ایشون به منزل ما تشریف بیارن که متاسفانه تا بحال نشده، البته تماس تلفنی بین پدرامون همچنان برقرار بود تا یک ماه پیش و قول و قرار سر جای خودش برقرار بود. متاسفانه ظاهرا گوشی پدر ایشون خراب شده و خاموشه چون عرض کردم ایشون مشغول کشاورزی هستن و البته مادرم از دختر خانم پرسیدن و ایشون هم گفتن گوشی پدرشون خراب شده و فرصت تعمیرش رو ندارن. متاسفانه چون پدر و مادر ایشون در منزل اصلی خودشون نیستن امکان ملاقاتشون فعلا نیست و تقریبا اواخر دی ماه به منزل خودشون بر میگردن. ما شماره منزل ایشون و منزل پدربزرگ پدری ایشون رو هم داریم.
سوالم اینه با توجه به این
موارد بهترین راهکار چیه؟
آیا مراجعه و مجدد و ما با خانواده به منزل ایشون کار درستی هست؟
نمیخوام به خودم امیدواری بدم ولی واقعا رفتار
خونواده ایشون امیدوار کننده بود و منم راستش رو قول و قرار خونواده هامون حساب کردم.
هر سوالی جهت درک بهتر وضوع نیاز بود بپرسید من توضیح
میدم.
لطفا راهنمایی بفرمایید.
ممنون

عکس کده...
ما را در سایت عکس کده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عکاس شهر axadeh بازدید : 324 تاريخ : جمعه 7 دی 1397 ساعت: 17:13

خبرنامه